سلام دوستان مهربونم سال خوبی داشته باشید
سلام دوستان مهربونم سال خوبی داشته باشید
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
چقدر حوصلم سر رفته خداااا
هوا که بارونی و دل گیره این تعطیلاتم تموم نمیشه حداقل بشه کاری کرد
از بس فیلم نگاه کردم خسته شدم
اونایی که همراه نتانیاهو نگران خشکسالی بودن الان به نتانیاهو بگن پارچ بیاره آب ببره
خدارا شکر رسید
نگران نباشید ما کلا یکساله از فضای مجازی فاصله گرفتیم به شدت
همیشه بخواهید آنچه آرزوهایتان هست حتی آنهایی که خیلی بعید به نظر میرسند به تحقق بیانجامد خواستن توانستن است ازخواستن دست برندارید
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
یه استاد گامبوی بی خاصیت داریم حرف قشنگی زد
گفت که ورزش رو فقط برا تفریحش بکن نه برا بردش
اول برا سرگرمی
دوم برا سرگرمی
سوم برا سرگرمی
[/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
دل نبند!
اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست
[/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
دل نبند!
اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست
امروز خبر فوت ناگهانی یکی از مقامات شهرمونو شنیدم و البته خیلی متاسف شدم
یادم افتاد پارسال همین موقع واسه یه کاری به دفترش مراجعه کرده بودم و ایشون با چه تکبری منو نیم ساعت بیرون نگهداشت و اخرشم از طریق منشی بمن جواب سربالا داد
الان منم و بهت و یه عالمه سوال تو ذهنم که چرا تو فرصت کوتاه زندگی از خودمون ردپاها و خاطرات قشنگ بجا نزاریم؟
چرا تصویرای قشنگ واسه دیگرون نسازیم؟
چرا از بالا نگا کنیم؟ وقتی قراره اخرش هممون تو قبرهای هم اندازه بخوابیم
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
ای دل م غم جهان مخور این نیز بگذرد
دنیا چو هست بر گذر این نیز بگذرد
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
با این همه، ای قلبِ دربِدر!
از یاد مبر
که ما
ــ من و تو ــ
عشق را رعایت کردهایم،
ازیاد مبر
که ما
ــ من و تو ــ
انسان را
رعایت کردهایم،
خود اگر شاهکارِ خدا بود
یا نبود.
.
.
# شاملو
_______________
پس ؛
آرزو كن كه آن اتفاق قشنگ بیفتد
رویا ببارد
دختران برقصند
قند باشد
بوسه باشد
خدا بخندد به خاطر ما
ما كه كارى نكرده ایم...
.
.
#سيدعلي_صالحي
براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...
بخشی از کتاب : سهشنبهها با موری، میچ البوم
داستان دربارهی یک موج کوچک در آبهای اقیانوس است. دوران خوشی را تجربه میکند. از باد و هوای تازه و پاک بهره میبرد، تا این که چشمش به موجهای دیگری میافتند که جلوتر از او به ساحل میکوبند و متلاشی میشوند.
موج میگوید: آه خدای من، چه وحشتناک است. ببین چه سرنوشتی انتظارم را میکشد!
کمی بعد موج دیگری از راه میرسد. موج اولی را میبیند که غمگین به نظر میرسد. به او میگوید: چرا اینقدر غمگینی؟
موج اولی میگوید: متوجه نیستی؟ همهی ما متلاشی خواهیم شد. همهی ما موجها قرار است که نیست شویم. وحشتناک نیست؟
موج دومی میگوید: نه تو متوجه نیستی. تو موج نیستی، تو بخشی از این اقیانوس هستی.»
تو بخشی از این اقیانوس هستی...
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
ویرایش توسط Experience : 06-03-2019 در ساعت 11:53 PM
ما چه هستیم؟
عجب بی پا و دستیم....
چه شد مخمور و مستیم..
همه عاجز کش و دشمن پرستیم..
ز نادانی و غفلت زیر دستیم
به رغم دوست با دشمن نشستیم…
ما خرابیم چو صفر اندر حسابیم..
چو صید اندر طنابیم...
جهان را برده آب و ما به خوابیم..
[/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
دل نبند!
اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست
هععععععی گفتم اگه واقعا حرف دلتونو میزنید اینجا منم حرفای دلمو بگم ک تاحالا ب هیچکی نگفتم... البته میدونم شاید جای خوبی نیس واسه گفتنشون، ولی ب هر حال باعث میشه یکم بهتر شم...
هوووووف کاش منم عادی بودم کاااااش منم ی ادم معمولی بودم مثل بقیه ادما کاش منم یه خانواده معمولی داشتم مثل بقیه ادماا کاش مادرم انقد منو بدبین و دور از اجتماع تربیت نمیکرد، کاش پدرم تو تربیتم بیشتر وقت میزاشت...، کاش منم مثل برادرم بودم کاش منم از بچگی با اون بودم هرکاری میکرد منم میکردم.........کاش منم از وقتی ب دنیا اومدم خجالتی نبودم کاش منم از وقتی ب دنیا اومدم اینقد بدبخت نبودم....
کاش این مشکلاتو نداشتم و این چیزای کوچیک و ساده (ک واسه من کوچیک نیستن!) ک بقیه بدون تلاش دارنش واسم مثل ی آرزو و رویا نبود!
کاش اینهمه مشکلات نداشتیم تو خانوادمون کاش خودم این همه درد رو تو این سن کم تحمل نمیکردم در حالی ک همه همسنام دارن تفریح میکنن و خوش میگذرونن..... کاش اینهمه افسرده نبودم. کاش اینهمه وسواس فکری رو نداشتم... کاش اینهمه منزوی و تنها نبودم.. کاش... کاش منم وقتی تو دوران مدرسه بودم مثل بقیه بودم مثل بقیههههه شادی میکردم و خوشحال میبودم ولی متفاوت بودم همیشه هممممممیشه، ی خجالتی مذهبی استرسی ک تا الان هرلحظه از زندگی واسش جهنم شده...... کاش منم دوستای خوب و زیادی داشتم... کاش..
اخه انقد درد و سختی واسه ی پسر نوجوون ی جا؟ خدایا داری چیکار میکنی؟ من هنوز تازه داره بیست سالم میشه. میخوای امتحانم کنی؟ اوکی من تحملشو ندارم، من تسلیم نتونستممممممم نتونستم تحمل کنم اوکی؟
خستم ب خدا خسته خدایا خستهههههههههههههههههههههه هههههههههههههه میفهمی؟ خستههههه خستم از تنهایی خستم از بی دوستی
حداقل خودکشی رو حلال میکردی اخه دورت بگردم. اینهمه درد واسه چی اخه؟ کی قد من داره زجر میکشه تو این دنیا تو این سن؟ فک نمیکنی دیگه بسهههههههههه؟
کااااااش از بچگی انقد علاقه ب چیزای جنسی و شهوت نداشتم..... ینی نمونه بودماا تو این مورد، هیچکی قد من کنجکاو و علاقه مند نبود ب این چیزای لعنتییی ک الان مثل چیز پشیمونم و دلگیر از این ک چرا من اینجوری بودم فقط....
کاش اوضاع بهتر میبود کاااش، کاش منم انقد حالم خوب بود ک با دیدن حال خوب بقیه حسادت کل وجودمو نگیره کاااااش کاش کاش...
ویرایش توسط bande_kgoda8899 : 06-07-2019 در ساعت 08:28 PM
مرسی از مطلبتون..
خدا دلم میخات بهم بگی همه جوره هواتو دارم بهم بگی تو برو نترس من مراقبتم به دلگیرمیت نیاز دارم
آینده مبهمه من میترسم من دارم ریسک میکنم و میرم جلو فقط بهم بگو نگران نباش بگو همین راهت درسته
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
سلام
چقدر اینجا تغییر کرده !
یک دبه دلو قلوه گذاشتن اون بالا آدم فکر میکنم انجمن عاشقانه اس
نکنه آپیکیشن هم براش درست کردن ؟؟؟
قدیمی ها کیا هنوز اینجا سر میزنن ؟!
یا قائم آل محمد
یا قائم آل محمد
.................
ویرایش توسط Experience : 06-09-2019 در ساعت 12:35 AM
از یک جایی به بعد دیگر تکراری است
نه سال عوض میشود
نه زادروزت میشود
نه روز خاصی برایت تداعی میشود
فقط تیک تاک ساعتت به وقت پیر شدن است
از یک جایی به بعد هم سال برایت رنگ نو شدن میگیرد
هم منتظری تولدت شود
هم منتظر روز خاصی هستی تا تبریک بگویی
از یک جایی میدانی تولدت کی هست
منتظر تبریک شخص خاص زندگیت هستی
از یک جایی تقویم برایت مهم میشود
از یک جایی به بعد با این ها آشنایت میکنند و میروند
میروند پی زندگیشان و تو میمانی با دانستنی های درد آور
با زدن خود به نفهمی
منتظر تبریک شخص خاصی هستی که نیست میفهمانتت تولدت کی است و میرود
از یک جایی دوست داری نفهم باشی
ولی میفهمی که میفهمی
فروردین من!
با عطر دستانت
غزل غزل شعر میشد در این ماه سرود
اگر با عطر بهار نارنج می آمدی
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
سلام
عالی ، فکر کنم اوایل زیاد فعالیت نداشتین .
مرسی از وجودتون
سلام آقا سعید ، مرسی سلامتی ...
آره خیلی تغییر کرده الان میبینم آقا فرخ دیگه مدیر نیست ویژه شده ...
لطف داری عزیز ، اما همچین هم میگی صاف نیست
ما بیشتر محتاج دعاییم ، ان شاء الله هرچی از خدا میخوایی بهترش قسمتت بشه ...
یا قائم آل محمد
دلم برا خودم تنگ شده اونی که همیشه بودم ،اونیکه خیلی وقته نیستم،همونی که فراموشم شده .حیف فقط یه پوسته از اون آدم قبلی مونده همونی که همیشه دوسش داشتم ...
چقدر عوض شدن بده.گاهی یه جوری به مرور زمان عوض میشی که خودتم نمی فهمی اونقدر آرومو یواش یواش عوض میشی که راه بازگشتیم برات نمونده .کاش میشد برگشت به عقب خیلی خیلی عقب بعد دوباره از نو شروع می کردی ....
تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.
منی که، نام شراب ازکتاب می شستم
زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم
وقتی بعضی از تاپیکها رو میخونم واقعاً متاسف میشم و دلم میسوزه.
گناه و تقصیر افراد چیه که باید قربانی رفتارهای نسنجیده بقیه باشن؟
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
لعنت به هر چی مذهب و ادم مذهبی مبلغ مذهبی و هر چی سیاستمدار کثیفه که کل دنیا رو ریختن به هم معیار زندگی و ارزش ادم هارو به مذهبی بودنش ربط میدن لعنتتتت. ریشه هر بدبختی که هست مذهبه نه اینجا کل دنیا. اگه قرار بود شغل دومی داشته باشم باید تاجر میشدم و دین تجارت میکردم که بهترین تجارته.
فقط میتونم بگم لعنت. میتونست دنیای بهتری باشه ولی این مذهب لعنتی نذاشت ریشه هر چی جرم جنایت هر چی که اسمش رو بدی میشه گذاشت و ریشه هر چیزی که باعث بشه استعداد های یه ادم نابود بشه و محدود باشه همون اعتقاداتی هستن که تو کودکی اموزش میدن.
ویرایش توسط mqa : 06-13-2019 در ساعت 06:08 PM
پسر من فکرشو نمیکردم اینقدر کار سخته باشه من 23 سالمه... با کاش ماش گفتن چیزی عوض نمیشه. حسادت هم زمانیه که اعتماد به نفست کمه فقط پستای دیگمو ببین حالت اینطوری میشه. : اوععههه فقط با تمام وجود تلاش کن برای چیزایی که برات ارزش دارن. من همیشه فکر میکردم که شاید لازم نباشه تمام تلاشم رو بکنم. توی پس زمینه ذهنم همیشه میگفتم اگه یه روزی مجبور بشم از صفر صفر شروع کنم چیکار میکنم؟ مثلا اگه تموم خانوادم رو از دست بدم و هیچ خونه ای نداشته باشم چیکار میکنم؟ الان که نگاه میکنم وضعیتم چیزی شده شبیه اون وضعیت. باید فکر رو به راه انداخت. بشین یه جا و فکر کن و فکر کن و فکر کن و فکر کن و فکر کن. یاد جمله یه نفر افتادم که ازش پرسیدن اگه قرار باشه یه مسله سخت رو حل کنی چیکار میکنی؟ میگه مثلا چیزی حدود 90 درصد تایم رو اختصاص میدادم به فکر کردن و بقیه اش رو به عملی کردن راه حل ازش پرسیدن چرا فقط 10 درصد؟ گفت چون اگه مسله رو کامل بفهمی خیلی راحت حلش میکنی. تمام مشکلات رو جمع کن و پلی بساز برای رسیدن به هر چیزی که واقعا میخوای حسادت دیگه چی چیه؟
تاپیکت رو خوندم، تو هم حال خوشی نداری انگار، امیدوارم به زودی اوکی شی از همه لحاظ
بزرگترین سوالم الان اینه، چرا من؟ چرا ما؟ چرا اینهمه ادم زندگی خوبی دارن چرا من باید اینطوری زندگی کنم؟ چرا اخه چرا؟ چرااا؟ اگه قراره هم اونی که خوب زندگی میکنه هم من بریم جهنم پس لعنت به این زندگی پس چه معنی ای میده؟
اگه اون دنیا رو ندارم، حداقل این دنیا رو داشته باشم
البته دوس دارم هردوشون رو داشته باشم، ولی شرایطم جوریه که حس میکنم تا الان هردوشون رو باختم...
من چندین ساله دارم فکر میکنم، دارم فکر میکنمو هرچیزی ک به ذهنم رسیده رو سعی کردم عملی کنم، ولی همچنان حالم خرابع
فک کنم الان بیشترین چیزی که امیدوار و زنده نگهم داشته تا الان، اعتقادم به خدا و دنیای بعد مرگ و باور هایی که در مورد موفقیت و باور کردن خود دارم و فک کنم اینام چیزایین که قراره بهم زندگی بهتری بدن
اگه خواستی تلگرام میتونیم گاها بحرفیم
راستی ممنون که امید دادی
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)